شروعی دوباره با ریکاوری انرژی
نوشته شده توسط : فرزادصمدزاده
سلام دوستان.

۲صفحه نوشتم و بعد جناب بلاگفا فرمودند به دلیل اسکریپت های غیر مجاز امکان ثبت مطلب وجود نداره.

من هم که یادم رفته بود قبلش سیو کنم و الان یکم ضد حال خوردم.

حقیقت امر اینه که من زیاد برنامه ای واسه شروع دوباره وبلاگ نداشتم اما یه میلی از یکی از دوستان قدیمی بهم رسید که واقعا حدود ۱۰ دقیقه باحاش گریه کردم.

اگه این مطلب رو هم می خونی بدون داداش که شروع مجدد نوشتنم فقط به خاطر تو بوده و خوشحال می شم بازم بتونم کمکت کنم.

هیچ کدومتون رو فراموش نکردم همیشه به یادتون هستم.

مطالبتون رو می خونم بچه ها ولی خدایی وقت زندگیم طوری هست که نمی رسم واستون پیام بزارم.

اما الان یکم وقتم آزاد تر شده و انرژی خوبی هم با نامه گرفتم.

امیدوارم که بتونم پیکان خوبی باشم واسه جهت دادن شما به سمت عشق ، اما نه عشق امروزی بلکه یه عشق واقعی که فقط توی وصال خلاصه نشه بلکه عشقی که با تولد شروع بشه و با مرگ شروعی مجدد در دنیای دیگه پیدا کنه.

اصلا دوست ندارم واسه مرگ یا دوستی انتها بزارم.

اون داستان شکلات یادتون هست دیگه؟من دوست دارم دوستی هامون مثل اون پسر باشه و نه مثل اون دختر که هر طوری می خواست واسه دوستی "تا " تعیین کنه.

می دونم اینایی که می گم بیشتر رویا هستش اما خوب دوست دارم توی این رویاها زندگی کنم .

یه جمله ای ویکتور هوگو داره که خیلی دوستش دارم : وای به حال انسانی که هنگام مرگ بداند که هیچ نمی داند.

فکر می کنم این جمله فقط منطور دانستن علم نباشه و باید بگیم وای به حال انسانی که وقتی به پایان عمرش نزدیک می شه تازه بفهمه که عاشق نبوده.

خیلی سخته.

خوب دیگه عکس نمی زارم فعلا شاید واسه خاطر اون عکس مطلب رو نزاشت ثبت کنم.

اون مطلبی رو هم که توی ۲صفحه براتون آماده کرده بودم رو شاید فردا باز نوشتم (خیلی بلاگفا امروز ضد حال زد)

موفق و پیروز باشید





:: بازدید از این مطلب : 201
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: