درد دل با خدا
نوشته شده توسط : فرزادصمدزاده

امروز خيلي دلم گرفته واقعا چطور خدا دلش مياد بندشو اينقدر عذاب بده ديگه باورم شده خدا از يادش منو برده ديگه خسته شدم خسته از اين روزاي تکراري خسته از اين همه درد و عذاب خسته از شب هاي بيخوابي خسته از ديدن چشماي گريان مادرم...........

خدايا نزار بيشتر از اين بشکنم. ميگن کسي که دچار يه گرفتاري ميشه يا گناهي کرده که داره تاوانشو ميده و يا اينکه خدا دوستش داره و داره امتحانش ميکنه من که هر چي فکر ميکنم واقعا گناهي نکردم که تاوانش اين باشه در مورد اينکه دوستم داره اصلا برايم قابل قبول نيست.


خدايا کمکم کن دوباره طعم زندگي را بچشم نزار اشکهاي مادرم بي جواب بمونه معجزه اي که بهش ايمان دارم و هميشه منتظرش بودم را بهم نشون بده من هنوز خيلي جوانم خيلي ارزو دارم راضي نشو همه ارزوهامو با خودم به گور ببرم مگه من چي ازت ميخوام چيزي که خودت داده بودي را ازم گرفتي حالا ميخام دوباره بهم برگردوني





:: بازدید از این مطلب : 113
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : جمعه | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: