عشق به زبان مادری
نوشته شده توسط : فرزادصمدزاده

 

 میگن انسان در پرخطرترین لحظه های زندگی یا دردناک ترین وضعیت جسمی خودش، مثل بیماریهای پردرد و شکنجه های جسمی، خدا را به زبان مادریش صدا می کنه و کمک می طلبه و  به زبان مادری ناله می کنه.

این امر کمک طلبیدن به زبان مادری در موقعیت های بسیار پرخطر و یا ناله کردن به زبان مادری شاید التیام دهنده درد باشد و شاید... ، نمی دانم چرا این اتفاق می افتد.

ولی امروز در سومین روز استراحتم در خانه که به خاطر مبتلا شدنم به آنفلوانزایی است که درمانش فقط استراحت و نوشیدن مایعات گرم است، به کشف جدید و جالبی در مورد خودم رسیدم.

موقع تماشای برنامه های خسته کننده ی رسانه ملی، در عبور از چند شبکه خبری بیگانه! رسیدم به یک شبکه آذربایجانی که داشت به زبان آذری برنامه ای در مورد نظامی گنجوی پخش می کرد. هیچ وقت از دیدن هیچ برنامه ی تلویزیونی تا این اندازه لذت نبرده بودم. چقدر شیرین بود شنیدن تاریخ ادبیات و شعر کشورم به زبان مادری. زبانی که ما آذری زبانها هیچ وقت جدی و رسمی به کار نگرفته ایم. و امروز هر جمله ی 5 کلمه ای آذری ما در گفت و گو های خانوادگی، مخلوطی است از 4 کلمه فارسی و 1 کلمه آذری.

وقتی برنامه تمام شد، من آنقدر در لذت دیدن این برنامه، غرق بودم که دیگر بیماریم را فراموش کرده بودم.

آیا می شود رسانه ی ملی ما هم روزی، کردها، آذری ها، لرها، بلوچ ها، ترکمن ها، عربها، تالش ها، گیلک ها و ... را هم مثل فارس ها به زبان مادری شان مورد خطاب قرار دهد. یا اجازه ی گفت و گو به زبان مادری را هم به آنها بدهد.

برای ارتباط عمیق با مخاطب خود، با زبان مادری مخاطب، با او سخن بگویید.

 

 





:: بازدید از این مطلب : 168
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : جمعه | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: